درباره ما
ما کی هستیم…
داستان من
از بین کوچههای بی هیاهوی روستا با رودخانهای فصلی که حاصل برف بهاره بود با آبی به شفافی شیشه که روی شنهای زبر میغللطید و کوچههایی که همیشه بوی رفاقت و همدلی میداد، از روستای خورشید که با تابیدنش نشاط و شادی به طبیعت و مردم می داد، از روستای خراشاد به شهری صنعتی در قاره اقیانوسیه با مردمی از هفتاد دو ملت به تکمیل تحصیلات در مقطع تحصیلات تکمیلی، شهر سیدنی، مهاجرت کردم.
مهاجرت که می کنی از سلولهای خود جدا میشوی که اگر نشوی هدفت ناقص میماند. ذهنت بر تو غلبه میکند و تو را در مسیر رسیدن به هدفی که برنامهریزی کردهای شکست می دهد. همه چیزت تغییر میکند. یعنی باید تغییر کند. زبان و رفتار و شیوه بیان و غذا و لباس پوشیدن و دوری از خانواده و دوستان تنها بخشی از لایههای سطحی این تغییرند. برای انسانی نو شدن باید مغز و جسمی نو ساخت. استحالهای که اگر از پیش در جهت هدف خود هدایت نشود چه بسا که به ناکامی انجامد.
استحاله من با یادگیری زبان انگلیسی آغاز شد. در آن زمان ۲۵ یا ۲۶ ساله بودم. سالهای تحصیلی تا مقطع کارشناسی پشت سرگذاشته بودم که نه تنها از زبان انگلیسی چیزی نمیدانستم بلکه بسیار از آن متنفر بودم. آخر خیلی با زبان مادری ما فارسی فاصله داشت و دارد. جای تامل نبود بیدرنگ میباید از این مسیر هرچند که با روحیه من سازگار نبود میگذشتم.
از همان ابتدا تصمیم گرفتم با کلاس خصوصی شروع کنم. برای تعیین سطح مراجعه کردم و تعیین سطح با اشتباهات فراوانی که امروز خاطره شده پشت سرگذاشتم. یادم نمیرود وقتی مدرس از من پرسید:
What are you wearing?
من: wearing?
مدرس: اشاره با به پیراهن خود کرد و گفت: Yes, wearing!
من: I’m wearing PERE
مدرس که کانال خود را به فارسی تغییر داده بود پرسید PERE دیگه چیه؟
و من در جواب گفتم: ما بیرجندها به پیراهن، پِرِ PERE میگیم.
خاطرهای که باعث دوستی بین و مدرس شد و زبان آموزی من شکل حرفهای به خود گرفت. از تنظیم برنامه و اختصاص حداقل ۴ ساعت مطالعه در روزهایی که همزمان سرباز بودم شروع شد و به آزمون آیلتس انجامید. ابتدا نمره ۶ و بعد نمره ۶.۵. آن زمانها آنقدر آزمون آیلتس گران نبود. ۲۵۰ هزار تومان و نه چیزی حدود ۸ میلیونتومان آنهم علیالحساب. احساس اصحاب کهف بهم دست داد. انگار سالیانی دور گذشته که به لطف مدیریت با درایت بعضیها پول ملیمان چنین بیارزش شده است.
زبان آموزی در آن زمان چنان من را شیفته خود کرد که مطالعه خود ادامه دادم. شیفته ادبیات انگلیسی و مقالات آموزش شدم. خواندم و خواندم تا خوب درک کنم و خوب بتوانم آنچه را آموختهام توضیح داده، تدریس کنم. ممارستی که منتج به خلق روش تدریسی شد که امروز در englishforuni موسسه زبان فرساد میبینیم. نوآوری که ادامه پیدا کرد و هلدینگ آموزشی فرساد را آفرید. توسعه هلدینگ ادامه یافت و به خارج از کشور گسترش پیدا کرد و امروز ۶م دسامبر سال ۲۰۲۲ که در حال نوشتن این روزگارنامه هستم UProdemy آکادمی حرفهایها (حرفهای در حوزه آموزش و مشاوره بیزنس) این هلدینگ آموزشی با سه دفتر در بیرجند، تهران و دبی در حال خدماترسانی به بیزنسهایی است که قصد گسترش فعالیت خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس و فراتر از آن دارند.