سبک زندگی یک مدیر موفق ( قسمت 2 )
سبک زندگی یک مدیر موفق دارای دو بخش میباشد که هرکدام از آنها دارای یکسری بایدها و نبایدهاست. در قسمت اول به سبک کاری مدیران موفق اشاره کردیم. حال در این قسمت قصد داریم دربارهی سبک زندگی فردی مدیران صحبت کنیم.
سبک زندگی فردی مدیران درواقع برگرفته از عادات آنها در زندگی شخصیشان است. همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم این عادتها با زندگی کاری مدیران نیز در ارتباط متقابل است. درواقع سبک زندگی فردی، زندگی کاری مدیران را میسازد. مدیر موفق عادات و فعالیتهایی را در زندگی فردی خود بنا مینهد که او را در مسیر درست موفقیت و رسیدن به اهداف شغلی و حل چالشها قرار دهند.
در ادامه به بیان برخی از عادات مدیران موفق میپردازیم.
۱) هر روز مطالعه میکنند:
مدیران موفق تشنهی یادگیریاند. آنها هرگز از مطالعه غافل نمیشوند. این افراد مطالعه را نه صرفاً بعنوان یک سرگرمی بلکه بعنوان یک وظیفه برای رسیدن به اهداف خود میدانند. همچنین مطالعه باعث افزایش قدرت تمرکز، استدلال و مهارت نویسندگی میشود.
۲) خود را به چالش میکشند:
چالشها باعث قدرت بخشیدن، تقویت و بروز تواناییهای بالفعل و همچنین افزایش اعتماد به نفس مدیران میشود. یک مدیر موفق با حل چالشهای پیش رو به خود و تواناییهایش ایمان میآورد و برای دستیابی به اهدافش قدمهای محکمتری برمیدارد. چالشها میتوانند هم باعث پیشرفت شوند و هم دردسرساز؛ و این هنر یک مدیر موفق است که بتواند آنها را تشخیص دهد.
۳) برنامه ریزی روزانه دارند:
یک مدیر موفق همواره برنامهی روزانه خود را از شب قبل معین میکند. داشتن برنامه ریزی از آشفتگیها و بی نظمیهای کاری جلوگیری میکند. شاید حتی بدون برنامه ریزی مناسب باز هم بشود کارها را به سرانجام رساند، اما تاخیر، بی نظمی و ناهماهنگی موجود در انجام کارها بخش زیادی از وقت، انرژی و توان فرد را خواهد گرفت.
۴) تکرار مداوم اهداف:
یادآوری چندبارهی اهداف در طول روز باعث تمرکز مدیر موفق بر روی مسیر رسیدن به آنها میشود. درواقع باعث میشود مدیر بارها و بارها مسیر رسیدن به اهدافش را در ذهن مرور کرده و از اینکه در مسیر درستی در حال حرکت است اطمینان حاصل نماید.
۵) دلایل هدف خود را میداند:
وقتی دلیل اهدافمان در زندگی به شکل دقیق مشخص باشد از انتخاب اهداف متعدد و غیرمرتبط به هم جلوگیری میکند. درواقع ذهن ما بر روی یک هدف واحد متمرکز شده، مسیر درست را در رسیدن به آن پیدا کرده و در همان مسیر حرکت میکند. وقتی دلیل اهدافمان را بدانیم هر ریسکی در مسیر رسیدن به آن ارزشمند خواهد بود. یک مدیر موفق علاوه بر اینکه هدف گزاری منظم دارد، دلایل اهدافش نیز روشن و مشخص است.
۶) خودشان را میشناسند:
یک مدیر موفق بایستی بداند که مهرهی اصلی حوزهی کاری خود است. بنابراین شناختی که او از خودش دارد عاملی مهم برای موفقیت و عملکرد صحیح و مناسب خود و کارمندانش میباشد. زمانی که مدیر نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسد در برقراری ارتباط با کارمندان خود دقت بیشتری خواهد داشت و در مواقع بحرانی عکس العمل منطقی و مناسبتری از خود بروز میدهد.
خلاصه مقاله:
برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق راههای زیادی وجود دارد که همهی آنها درکنار هم میتوانند شما را به نتیجهی دلخواه برسانند. ما در مجموعهی upro تبدیل شدن شما را به یک مدیر موفق و حرفهای تضمین میکنیم.