در این مقاله به مقوله مدیریت بحران و ضرورت توجه به آن می پردازیم. همچنین برای خواندن مقالههای بیشتر در مورد مدیریت میتوانیم به صفحه بلاگ مراجعه کنید.
مدیریت بحران در مفهومی گسترده در برگیرندهی دو موقعیت است:
۱) بعد از وقوع بحران که یک دیدگاه سنتی به مقولهی مدیریت بحران است. در این شرایط مدیران سعی در کاهش آثار ضررها و خرابیهای پیش آمده دارند.
۲) پیش از وقوع بحران که دیدگاهی امروزی در مواجهه با این شرایط است. در این حالت مدیران برنامهریزیهای لازم را برای مواجهه با موقعیتهای بحرانی ناشناخته و احتمالی انجام میدهند تا درصورت وقوع مشکل، زیانهای مالی و یا حتی جانی در آینده به حداقل برسد.
بحران سازمانی:
بحران سازمانی به وضعیتی الصاق میشود که در آن رابطهی سازمان با محیط اطراف و یا حتی وضعیت داخلی سازمان از حالت تعادل خارج میشود. این وضعیت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ مانند رکود اقتصادی، از بین رفتن منابع مالی، ممنوعیت واردات و صادرات برخی کالاها، از دست دادن منابع انسانی، تفییر شرایط سیاسی کشور و….
این قبیل بحرانها با احتمال وقوع کم و تاثیرگذاری فراوان وجود دارند که موجب کاهش راندمان کاری موسسه میشوند. هرچند که علت وقوع این بحرانها اغلب نامشخص است اما بطور ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ نمیدهند و حتما علایم هشدار دهندهای قبل از وقوع آن وجود داشته است.
هنگاهی که یک مجوعه از لحاظ مدیریت شرایط بحرانی در شرایط ایده آلی قرارداشته باشد، میتواند از خطرات احتمالی پیشگیری نماید و آثار تخریبی و احتمالی آن را به حداقل برساند و حتی تهدیدات موجود را به فرصت تبدیل کند.
مقالات مرتبط: شراکت در کار؛ انواع شراکت در کسب و کار
انواع بحرانها:
۱. فوری: این نوع از بحرانها قابل پیش بینی نبوده و یکباره رخ میدهند؛ لذا سازمانها برای کنترل آنها قادر به برنامه ریزی قبلی نیستند. این قبیل بحرانها آثار عمیق درونی و بیرونی بر سازمان میگذارند.
۲. تدریجی: این قبیل از بحرانها به تدریج و در طول زمان رخ میدهد به همین دلیل با برنامهریزی قبلی قابل پبشگیری هستند و آثار مخرب ناشی از آتها قابل کنترل ست.
برای شناسایی و طبقهبندی بحرانها از چند معیار میتوان اسفاده کرد؛ مانند تهدید، فاز زمانی و شدت وقایع. این سه معیار راهنمای مدیران خواهند بود برای تشخیص این موضوع که یک مشکل چه زمانی در سازمان تبدیل به بحران خواهد شد.
مدیریت بحران:
عبارت است از تلاش نیروهای درون سازمانی برای پیشگیری از وقوع بحران و یا کاهش آثار ناشی از بحران بعد از وقوع.
اگر اقدامات مدیریتی بعد از وقوع و یا در حین آن باشد، بایستی بر اخبار منتشره در رابطه با بحران بوجود آمده متمرکز شویم، تیم مدیریتی را تشکیل دهیم و گزارشات حاکی از مشکلات موجود و اقدامات صورت گرفته را ارابه کنیم.
اما در مدیریت بحران قبل از وقوع آن، خطرات احتمالی را پیش بینی کرده، برای کنترل آنها برنامهریزی میکنیم، تیم مدیریتی را تشکیل میدهیم و آنان آموزشهای لازم را فرا میگیرند، و درنهایت بصورت آزمایشی آموختههای خود را در معرض نمایش میگذارند.
ضرورت مدیریت بحران:
هرچند که وجود توان مدیریتی در مواقع بحران در سازمانها امری حائز اهمیت است اما این مقوله را نمیتوان محدود به سازمانها دانست. ما در جهانی زندگی میکنیم که از آن تحت عنوان دهکدهی جهانی یاد میشود. هر رویداد غیر مترقبه و منفی در این دهکده می تواند بخشهای زیادی را به خود مشغول دارد. مانند تحریم یک کشور، سقوط یک فروند هواپیما، کم شدن ارزش پولی یک کشور و…. . در چنین شرایطی مدیریت بحران اهمیت خود را بیش از پیش نشان میدهد. چرا که سازماندهی و حفظ روابط داخلی و بین المللی، مصون ماندن از تهدیدات مختلف، همه و همه در گرو مدیریت صحیح شرایط موجود خواهد بود.
فواید مدیریت بحران:
سازمانهایی که دارای مدیریت بحران قوی هستند میتوانند:
- روابط کاری و موثر با شبکههای خبرگزاری برقرار کنند و افرادی را داشته باشند که به آنان در انتقال اخبار کمک کنند.
- آمادگی کامل برای دعاوی حقوقی داشته باشند.
- ارائه اطلاعات دقیق و به موقع در مواقع لزوم
- تعهدات سازمانی را هنگام مواجهه با بحران افزایش بدهند.
- تاثیر موارد بحرانی را بر سازمان کاهش دهند.
هوش هیجانی و مدیریت بحران
هوش هیجانی بخش اعظمی از زندگی ما را شامل میشود چرا که درواقع احساسات ما نشات گرفته از هیجانات ما میباشد. لذا عدم توجه و مدیریت صحیح هیجانات منجربه سوءمدیریت و صرف هزینههای هنگفت خواهد شد. مدیران خوب و تاثیر گذار مدیرانی هستند که توانایی کنترل و احاطه بر هیجانات خود را دارند. اینگونه مدیران بیشتر در مرکز توجه، علاقه و اعتماد کارمندان هستند. چرا که در مواقع بحران، مدیریت بهتری بر اوضاع بحرانی خواهند داشت.
هوش هیجانی:
اصطلاح هوش هیجانی از دو ترکیب هوش به معنای توانایی یادگیری، کسب دانش، حل مشکلات، و هیجان به معنای احساسات و عواطف مختلف انسانی مانند غم و شادی و خشم و ترس و اضطراب و… تشکیل شده است.
عبارت هوش هیجانی به معنای توانایی شناخت و کنترل عواطف و احساسات مختلف در موقعیتهای مشخص و متفاوت میباشد. در مقالهی هوش هیجانی بطور کامل به این موضوع و ابعاد مختلف آن پرداختهایم.
بحران و مدیریت بحران:
ما در عرف بحران را معمولا در مواقع مواجهه با خطرات و بلایای طبیعی بکار میبریم. اما این تمام ماجرا نیست. بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله تنها بخشی از مفهوم وسیع و گسترده ی بحران را شامل میشوند. در بحثهای درون سازمانی ما بحران را در موضوعات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داریم. بعنوان مثال تغییرات اقتصادی و کاهش یا افزایش قیمت ها میتواند کسب و کارها را با بحران مواجه سازد. و یا تغییرات درون حاکمیتی نیز میتواند موجب بحران برای این قبیل سازمانها باشد.
گاها بحران ها مربوط به افراد درون سازمان است. یعنی یک فرد از کارمندان دچار بحرانهای فردی میشود و این دست از بحرانها تاثیرات مخرب و منفی بر پیکرهی سازمان نخواهد گذاشت و دور از کانون اصلی مجموعه قابل رسیدگی و حل و فصل است.
اما گاها برخی از بحران ها به اصلاح دورهای بوده و تهدید و آسیبی جدی بر پیکرهی سازمان و کسب و کارها وارد خواهند کرد. مانند تغییر قوانین، کاهش بودجه.
اشکال مختلف بحران با ۴ ویژگی مشترک به یکدیگر پیوند میخورند:
۱. مبهم، ناگهانی و غیرقابل تشخیص بودن منشا
۲. قدرت تهدید کنندهی شدید شرایط بحران زا
۳. کم بودن فرصتهای سازمان برای اتخاذ تصمیم مناسب
۴. قرارگرفتن سازمان بر سر دوراهی
مدیریت بحران عبارت است از مجموعه تصمیمات منطقی، سریع و درست ، در کوتاهترین زمان ممکن و با حداقل اشتباه. در مدیریت بحران تلاش میکنیم تا با شناسایی به موقع تهدیدات و خطرات احتمالی، از وقوع آنها پیشگیری و یا آثار مخرب ناشی از آنها را به حداقل برسانیم.
مقالات مرتبط: انتقال فناوری
ارتباط هوش هیجانی و مدیریت بحران:
توانایی کنترل احساسات لازمهی مدیریت بحران است. هرچه یک مدیر تسلط بیشتری بر احساسات خود داشته باشد، درمواقع بحرانی تصمیمات منطقیتری اتخاذ خواهد کرد و حتی قادر خواهد بود تهدیدات را به فرصت تبدیل کند. بنابراین ارتباط تنگاتنگی میان هوش هیجانی و مدیریت بحران وجود دارد.
عوامل مختلف بسیاری در شکل گیری و بقای سازمانها وجود دارند. عواملی مانند منابع مالی، بازار فروش و… . اما یکی از اصلیترین این عوامل، نیروی انسانی است. نیروی انسانی از باب هوش هیجانی و توانایی مدیریت و انجام صحیح امور محوله، نقشی کلیدی و تاثیر گذار بر پیکرهی سازمان مربوطهی خود خواهد داشت. افرادی با هوش هیجانی بالا، دارای رویکردی مثبت و موثر خواهند بود و افراد با هوش هیجانی پایینتر ممکن است کل سازمان را با بحرانهای فراوان مواجه سازند.
تاثیر هوش هیجانی بر مدیریت بحران آنگاه نمود پیدا میکند که سازمان با بحرانی غیرقابل پبش بینی مانند ورشکستگی مواجه میگردد. هر سازمان در طول حیات کاری خود ممکن است بارها با بحرانهای مختلف دست و پنجه نرم کند. این بحرانها میتواند در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا حتی طبیعی باشد. در این شرایط مدیریت بر اساس تواناییهای ناشی از هوش هیجانی میتواند از بار ضربههای سنگین بر پیکره مجموعه و زیانهای مالی و حتی حیثیتی بکاهد.
در گذشته برای استخدام نیروهای انسانی کارآمد، بیشتر به تواناییهای هوشی آنان توجه میشد اما امروزه به واسطهی پیچیدهتر شدن شاخههای کسب و کار، اهمیت خلاقیت و همچنین بحران های مختلف در حوزههای کاری، موضوعی که بیش از پیش برای صاحبان کسب و کار حائز اهمیت است، تواناییهای هوش هیجانی افراد است.
کلام آخر
مدیریت بحران سلسله اقدامات ترجیحا پیشگیرانه برای خطرات و تهدیدات احتمالی است که باعث کاهش آثار مضر و مخرب بحران میشود. این فرآیند کمک میکند تا بدانیم خطرات موجود در چه مرحلهای هستند و برای مقابله با آنان برنامهریزی کرده و اقدامات صحیح و موثری انجام دهیم.
با توجه به مطالب فوق الذکر در می یابیم امروزه موفق ترین مدیران کسانی هستند که با شناخت درست و کافی از سازمان و کارمندان خود و همچنین با تکیه بر تواناییهای هوش هیجانیشان، بهترین مدیریت بحران را مواقع خاص و ویژه از خود به نمایش می گذارند. این افراد دامنه روابطی وسیعتری دارند، قابل اعتماد ترند و افراد بیشتری مایل به همکاری با آنان هستند. با درک رابطهی تنگاتنگی که میان هوش هیجانی و مدیریت بحران وجود دارد، به وضوح در مییابیم که استخدام افراد توانمند با هوش هیجانی بالا تا چه اندازه در موقعیتهای بحرانی کسب و کار و سازمان ما، از میزان آسیبهای وارده کاسته و سازمان را در مسیر مناسبتری هدایت خواهد کرد. برای دریافت مشاوره با متخصصان سایت یوپرودمی با شماره ۰۹۱۲۰۸۹۶۲۸۹ در تماس باشید.