استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار مجموعه روشها و تکنیکهایی است که موجب مطرح شدن و رشد یک کسب و کار در بازار میشود. این استراتژی یک چهارچوب کلی از اهداف، برنامهها و آنچه که یک کسب و کار بایستی انجام دهد ارائه میدهد. داشتن استراتژی کسب و کار برای هر مجموعهای ضروری است چرا که مسیر پیشرفت آن را مشخص میکند. همچنین برای خواندن مقالههای بیشتر در مورد استراتژی میتوانیم به صفحه بلاگ مراجعه کنید.
کارایی استراتژی کسب و کار:
این استراتژی چکیدهای از اهداف و برنامهها است که به کسب و کارها کمک میکند بدانند چه اقداماتی را بایستی در مسیر رسیدن به اهدافشان انجام دهند. به ساماندهی درون سازمانی کمک میکند تا هدفمند با یکدیگر فعالیت کنند. همچنین جهت ایجاد چشماندازی برای شرکت نیز موثر است تا در بازار رقابتی حضوری فعال داشته باشند.
مقالات مرتبط: استراتژی تمایز چیست؟
اهمیت استراتژی کسب و کار:
استراتژی کسب و کار مانند چراغی روشن کنندهی مسیر یک کسب و کار است. این استراتژی در زمینههای مختلف میتواند راهگشا باشد:
۱. هماهنگ سازی:
هماهنگی بخشهای داخلی سازمان با اطلاع یافتن آنان از چهارجوب کلی و برنامههای سازمان امکان پذیر است. هنگامی که کارمندان در بخش های مختلف سازمان از استراتژیهای از پیش تعیین شدهی سازمان آگاه باشند، تعامل مناسبتری با یکدیگر خواهند داشت.
۲. شناسایی نقاط ضعف و قوت:
با استفاده از استراتژی کسب و کار، به خوبی میتوانیم اقداماتی را که بایستی در راستای تحقق اهداف درون سازمانی انجام دهیم بررسی نماییم. در اینصورت امکان ارزیابی فعالیتها و یافتن نقاط قوت و ضعف عملکردمان آسانتر خواهد بود.
۳. افزایش بهرهوری از منابع:
این استراتژی در استفادهی بهینه و درست از منابع تحت اختیار کمک شایانی خواهد کرد.
۴. ایجاد مزیت رقابتی:
ازآنجایی که استراتژی کسب و کار یک تصویر واضح و شفاف از کسب و کار به ما ارائه میدهد، در تمرکز ما بر روی نقاط قوت، رشد و پرورش آنها و در ادامه ایجاد مزیتهای رقابتی موثر خواهد بود.
اجرای برنامهی استراتژیک کسب و کار:
استراتژی کسب و کار از ۶ بخش کلی تشکیل شده است:
۱. اهداف کلی سازمان:
یک نمای کلی از اهداف سازمان، بخشهای مختلف و اقدامات لازم ارائه میدهد و زمینهی فعالیتی هر بخش و هر فرد را مشخص مینماید.
۲. ارزشهای اصلی:
با ارزش گذاری و تعیین دقیق ارزشها، کارمندان راحتتر مسیر کسب و کار را پیدا میکنند، در مسیر ارزشهای تعریف شده پیش میروند و برای حفظ آنها تلاش میکنند .
۳. تحلیل sowt:
به معنای شناسایی نقاط قوت، نقاط ضعف، و فرصتها و تهدیدهاست. هنگامی که شرکت به همهی ابعاد وجودی خود واقف باشد، بهتر میتواند رابط را مدیریت کرده، بر روی نقاط قوت خود تمرکز و در صورت وجود هرگونه تهدید آنها را فورا شناسایی و سرکوب نماید و از فرصت ها به بهترین شکل ممکن بهرهمند شود.
۴. اندازهگیری:
این استراتژي در بررسی عملکرد مجموعه، میزان پیشرفت و ارزیابی کلی آن نیز کمک کننده خواهد بود.
مقالات مرتبط: استراتژی توقف چیست؟
تدوین استراتژی کسب و کار:
برای تهیهی این استراتژی بایستی مولفههای مختلفی را مدنظر قرار دهیم. مولفههایی مانند بازار فروش، رقبا، مشتریان هدف و مواردی از این قبیل. همچنین با توجه به تغییرات دائمی در وضعیت بازار، کسب و کارها باید همواره آمادهی مواجهه با چالشهای جدید باشند. بنابراین برنامهی استراتژی باید منعطف نسبت به این تغییرات بوده و تمام اتفاقات احتمالی در آن پیشبینی شود. در ادامه به برخی از مولفههای مهم در برنامهی استراتژی کسب و کار اشاره میکنیم:
۱. چشم انداز کسب و کار:
در وهلهی اول و پیش از تعیین اهداف مجموعه بایستی به چشمانداز کسب و کار بپردازیم. چشم انداز سازمان یعنی تعیین آیندهای که برای کسب و کارمان در نظر داریم و اقداماتی که باید برای آن انجام دهیم.
۲. فرهنگ سازی:
تعیین فرهنگ درون سازمانی برای پیشبرد هر چه بهتر برنامههای استراتژیک شرکت ضروری است.
۳. برنامههای بازاریابی:
تعیین برنامههای بازاریابی مولفهی دیگری است که باید در استراتژی کسب و کار به آن پرداخت. چگونگی جذب مشتری، نحوهی فروش محصولات و تعیین بازار هدف مواردی است که باید در در این رابطه مشخص شوند.
۴. انتخاب مشتری هدف:
تعیین مشتری هدف کمک میکند تا برنامههای راهبردی رسیدن به اهداف سازمان را با توجه با در نظر گرفتن خصوصیت و شرایط مشتریان تنظیم کنیم. همچنین کسب شناخت کافی و صحیح از مشتریان به ما در امر بازاریابی و فروش محصول نیز کمک میکند.
مقالات مرتبط: بازاریابی ارجاعی چیست؟
۵. انتخاب بازار هدف:
انتخاب بازار مناسب برای فروش محصولات نیز امر مهم و تعیین کننده است که باید در ابتدای شروع هر کسب و کار به آن پرداخته شود.
۶. تعیین اهداف:
بعد از تعیین چشم انداز، مشتریان و بازار هدف، نوبت به اهداف عالیتر سازمان میرسد. اهداف عالی میزان سود، میزان پیشرفت مالی، قیمت ارائهی کالا و خدمات، تعیین جایگاه در بازار، چگونگی مواجهه با رقبا و مواردی از این دست را شامل میشود.
۷. تحلیل و ارزیابی:
در نهایت نوبت به تحلیل تمامی موارد مذکور در برنامهی استراتژی کسب و کار میرسد. با تحلیل موارد ذکر شده به این نتیجه میرسیم که آیا امکان راه اندازی کسب و کار وجود دارد یا خیر. در صورتی که شرایط و اوضاع و احوال موجود به ضرر ما بود، موضوع را در همین مرحله خاتمه میدهیم. اما در غیر اینصورت اقدام به راهاندازی کسب و کار با استفاده از منابع موجود تحت اختیارمان مینماییم.
در راهاندازی کسب و کار و در ادامهی مسیر قطعا با چالشهای فراوانی مواجه خواهیم شد. اما تهیهی استراتژی کسب و کار این امکان را برایمان فراهم میکند که از مسیر تعیین شده خارج نشویم.
در ادامهی مسیر ما به فراگیری و تقویت قابلیتها و تکنیکهای فراوانی نیازمند خواهیم بود. مانند تکنیکهای مذاکره، ایجاد مزیتهای رقابتی، تحلیل رقبا، تحقیقات بازار و… . با درنظر گرفتن یک چهارچوب کلی برای هرکدام از این موارد در برنامهی استراتژی کسب و کار میتوانیم به بهترین نحو ممکن کسب و کار خودمان را مدیریت نماییم.
کلام آخر
همهي مدیران کسب و کار برای دست یابی به اهداف تجاری خود نیازمند برنامهای مدون و مشخص از برنامهها و اهداف خود هستند. بدون در نظر گرفتن یک استراتژی مناسب برای کسب و کار، تحقق اهداف، فروش محصولات، رسیدن به سود دلخواه و پیشرفت، قابل دستیابی نیست. بنابراین نیازمند منبعی مشخص و از پیش تعیین شده هستند که بتوانند جایگاه خود را در بازار تثبیت کرده و بهترین تصمیمات را در این راستا اتخاذ و عملیاتی نمایند. برای دریافت مشاوره با متخصصان سایت یوپرودمی با شماره ۰۹۱۲۰۸۹۶۲۸۹ در تماس باشید.