بازاریابی عصبی
بازاریابی عصبی فقط یک روش بازاریابی نیست. بلکه ترکیبی از روشها و علوم بازاریابی همراه با علوم عصبی است. در این روش به دنبال بررسی پاسخهایی هستیم که مغز انسان به فرآیندهای بازاریابی میدهد. متخصصان در حوزهي بازاریابی عصبی، ابتدا پاسخهای مغز مشتری هدف را نسبت به تکنیکهای بازاریابی آنالیز و تجزیه و تحلیل میکنند. بعد از آن اقدام به تنظیم و تغییر روشهای فعالیتی خود متناسب با مشتریان هدف و جذب بیشتر مشتری مینمایند.
هدف از بازاریابی عصبی بررسی واکنشهای مغز نسبت به محصول است. یعنی با تکیه بر این نوع از بازاریابی بررسی مینماییم کدام محصول مشتری را جذب و میل به خرید را بیشتر میکند. محصولی که مغز انسان به او دستور خرید میدهد بایستی دارای چه سبک بستهبندی و رنگی باشد. بطورکلی بازاریابی عصبی بر جذب مشتری و معین نمودن محرکهای خرید محصول متمرکز است.
همچنین برای خواندن مقالههای بیشتر در مورد بازاریابی میتوانیم به صفحه بلاگ مراجعه کنید.
کاربردهای بازاریابی عصبی:
۱. در تحقیقات بازار:
بیشترین کاربرد از بازاریابی عصبی در طی انجام فرآیند تحقیقات بازار اتفاق خواهد افتاد. تیمهایی که در حوزهي ارزیابی تبلیغات، ارائهی محصول جدید و یا بررسی و ارزیابی واکنش مخاطبان به تبلیغات فعالیت میکنند، از این بازاریابی بسیار بهره میبرند.
۲. در طراحی اولیه و بستهبندی:
استفاده از بازاریابی عصبی در این مرحله، از این بابت است که بررسی نماییم محصول تولید شدهي ما چه تاثیری بر روی مشتریانمان خواهد گذاشت. استفاده از علوم بازاریابی عصبی برای درک صحیح از هوش هیجانی حاکم بر طراحیهای مختلف محصول تاثیرگذار خواهد بود.
مقالات مرتبط: بازاریابی ویروسی چیست؟
۳. در قیمتگذاری:
امروزه این موضوع که قیمت، فاکتوری مهم و تاثیرگذار در موفقیت فروش و عرضهي محصول و خدمات است بر هیچکس پوشیده نیست. دانستن این نکته که قیمت را چگونه بیان نماییم، برگرفته از قابلیتهای بازاریابی عصبی است.
۴. در تبلیغات:
از اصول و تکنیکهای بازاریابی عصبی برای طراحی و توسعهی تبلیغات استفاده میشود. تبلیغات علیالاصول فرآیندی است خلاقانه که این سبک از بازاریابی میتواند از طریق بررسی و درک بهتر تاثیر تبلیغات بر روی افراد، بر روی میزان موفقیت تبلیغات موثر باشد.
مزایای بازاریابی عصبی:
همانطور که پیشتر بیان شد، بازاریابی عصبی قصد دارد از طریق نفوذ به مغز انسانها به بررسی واکنشهای مصرف کنندگان بپردازد. لذا استفاده از این علم برای پیشبینی واکنش مصرف کنندگان و تاثیرگذاری بر روی رفتار و تصمیم آنان، کاربرد خواهد داشت.
علیرغم مخالفتهایی که در ابتدای مطرح شدن این سبک از بازاریابی علیه آن وجود داشت، امروزه افراد به اهمیت و ارزش آن پی بردهاند. از مهمترین فواید بازاریابی عصبی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. آگاهی از دلایل مصرف کنندگان برای امتناع از خرید
۲. ارزیابی فرآیند تبلیغات و بررسی مشکلات آنها و یافتن راههای موثرتر
۳. دستیابی به سلیقه و احتیاجات مصرف کنندگان
۴. توانایی قانع کردن مشتریان و تشویق آنان به خرید
۵. بالابردن قدرت خلاقیت در طراحی تبلیغات و افزایش فروش
مقالات مرتبط: بازاریابی رابطهای چیست؟
تکنیکهای بازاریابی عصبی:
با توجه به رونق گرفتن این سبک از بازاریابی، تکنیکهای مختلفی برای آن بکار گرفته میشود. استفاده از این تکنیکها به نسبت کسب و کارهای مختلف و اهداف متنوعی که هر یک دارند، متفاوت خواهد بود.
۱. ردگیری چشمی:
استفاده از تکنیک ردگیری چشمی به ما این امکان را میدهد تا از دید مشتریانمان به تبلیغات و محصولات خود نگاه کنیم. به این ترتیب متوجه میشویم توجه مشتریان بیشتر منعطف بر روی چه ویژگیهایی است. با استفاده از تکنیک ردگیری چشمی میتوانیم استراتژیهای بازاریابی خود را که از پیش طراحی نمودهایم پیادهسازی نماییم. به این ترتیب متوجه میشویم که آیا نگاه ما مشابه نگاه مشتریان هدف ماست یا خیر. در نتیجه یا از فاکتورهای تبلیغاتی خود اطمینان حاصل میکنیم و یا برای تغییر آنها متناسب با توجه مخاطبان اقدام مینماییم.
۲. بررسی فعالیتهای مغزی مشتریان:
این تکنیک مربوط به زمانی است که بخواهیم بدانیم افراد به چه چیزی فکر میکنند. در این شرایط از تصویربرداری مغزی استفاده میکنیم. مهمترین و پرکاربردترین ابزارها در این روش، FMRI و EEG هستند. بازاریابان از طریق این دوروش میتوانند میزان توجه افراد را مورد بررسی قرار دهند. اطلاعاتی که از این طریق بدست میآید میتواند برای بخش توسعه شرکت مفید باشد. چرا که میتوانیم به اطلاعات سودمندی در رابطه با تبلیغات و بسته بندی دست پیدا کنیم و بیش از پیش مورد توجه مخاطبان قرار بگیریم.
۳. کد گذاری از طریق میمیک صورت:
تنها راه شناسایی احساسات مشتریان در بازاریابی عصبی، نفوذ به ذهن آنان نیست. ما از طریق شناسایی حالت چهرهی افراد نیز میتوانیم به عمق احساسات افراد پی ببریم. در این روش نیز از حسگرهایی استفاده مینماییم که بر روی صورت نصب میشوند و تمام حرکات را اندازهگیری مینمایند. احساسات کد گذاری میشوند و واکنش افراد مشارکت کننده بر اساس کدگذاریهای انجام شده تشخیص داده میشود.
۴. حقههای روانشناسی:
۳ تکنیکی که پیشتر بیان شد برای اکثر بازاریابان قابل دسترسی نیست. اما حقههای روانشناسی را میتوان برای همهی افراد قابل دسترسی دانست. از جمله مثالهای این حوزه میتوان به حقههای عددی و قیمتگذاری اشاره کرد. مانند درج قیمت ۱۹۹/۰۰۰ تومان! یا درج یا عدم درج لیبل قیمت بر روی محصولات.
کلام آخر
بازاریابی عصبی به دنبال راهی برای دستیابی به اطلاعات مربوط به مشتریان و بکارگیری آنها در طراحی و خلق ایدههای تبلیغاتی است. امروزه از اصول و تکنیکهای این سبک بازاریابی برای مشاوره و بهبود فعالیتهای بازاریابی استفاده میشود. بازاریابی عصبی تلاش میکند با نفوذ در ذهن مشتریان، اهداف بازاریابی خود را متناسب با علاقه و نیاز آنان پیش ببرد. نکتهی حائز اهمیت در این رابطه این است که استفاده از تکنیکهای مختلف این نوع بازاریابی بایستی متناسب با کسب و کار و استراتژیهای تبلیغاتی و بازاریابی هدف ما باشد تا بازدهی مطلوبی از آن داشته باشیم. برای دریافت مشاوره با متخصصان سایت یوپرودمی با شماره ۰۹۱۲۰۸۹۶۲۸۹ در تماس باشید.