اشتباه مدیران بازاریابی
اشتباه مدیران بازاریابی را میتوان در انتخاب نادرست استراتژیهای مربوطه و استفاده و بکارگیری نابهجای آنها دانست. البته گاهی نیز این اشتباهات، از مقاومت مدیران کسب و کار در پذیرفتن شیوههای صحیح بازاریابی و پیشنهاد برنامه ریزان مجموعه نشات میگیرد. به همین دلیل برخی از کسب و کارها در اواسط فعالیت خود، بدلیل عدم بهرهمندی از رویکرد بازاریابی مناسب با شکستهای جبران ناپذیری مواجه میشوند. همچنین برای خواندن مقالههای بیشتر در مورد مدیریت میتوانیم به صفحه بلاگ مراجعه کنید.
در ادامه به بیان برخی از اشتباهات رایج در حوزهی بازاریابی میپردازیم:
۱. عدم انتخاب استراتژی مناسب:
باید بدانیم که هر موقعیتی، استراتژیهای مختص به خود را میطلبد. اتکای مطلق بر استراتژیهای سابق که در گذشته و در موقعیتهای دیگر امتحان خود را به درستی پس دادهاند و نتایج مثبت حاصل از آن را مشاهده نمودهایم، ممکن است درموقعیتهای دیگر و حتی در شرایطی مشابه با شرایط گذشته، دیگر متضمن نتایج مثبت سابق نباشد. بنابراین بهتر این است که استراتژیهای بازاریابی متناسب با شرایط و موقعیتهای مختلف متغیر باشد.
مقالات مرتبط: کیف پول ارز دیجیتال
۲. بکارگیری افراد متناسب و یا بکارگیری زود هنگام افراد مناسب:
زمانی که یک استراتژی را شروع میکنیم، منطقی این است که منتظر آثار و نتایج حاصل از آن نیز باشیم. تغییرات پی در پی در انتخاب استراتژیهای مختلف، پیش از اینکه نتایج استراتژیهای انتخابی فعلی خود را مشاهده کنیم، نه تنها کمکی به کسب و کارمان نخواهد کرد؛ بلکه حتی میتواند کسب و کار ما را با بحران نیز مواجه سازد. لذا برای بکارگیری هر استراتژی در حوزهی بازاریابی و یا استخدام افراد متخصص در این زمینه، ابتدا بایستی منتظر آثار قدمهای از پیش برداشتهی خود باشیم، نقاط ضعف و نیازمند بهبود کارمان را بشناسیم و سپس برای رفع نواقص و پرکردن خلاءهای کاری به دنبال افراد متخصص و یا تغییر استراتژیهایمان باشیم.
۳. ارائهی اطلاعات گمراه کننده:
این موضوع در جایی رخ میدهد که یک شرکت برای جذب مشتریان به سمت خود، به دنبال سرکوب و تخریب کسب و کارهای رقیب میباشد؛ یعنی به جای معرفی واضح و روشن کسب و کار خویش، سعی در بدنامی و بدگویی و ارائهي اطلاعات نادرست از محصولات رقبا دارد. این موضوع میتواند از اساسیترین چالشها بر سر راه کسب و کارها باشد. بنابراین هر مدیری بایستی آمادگی کافی جهت مواجهه با چنین جو تخریب کنندهای را داشته باشد.
مقالات مرتبط: سرمایه گذاری امن
۴. بازاریابی فشاری:
هنگامی که یک یا چند استراتژی را در جهت بازاریابی محصولاتمان پیش میگیریم، احتمال نتیجه بخش نبودن برخی از آنها وجود دارد. اما نکتهی آسیب زننده به پیکرهی کسب و کار، رها سازی کامل استراتژیهای اتخاذی و روی آوردن به موارد جدیدتر است. استراتژیهای خود را رها نکنیم! اگر شاهد بی نتیجه بودن برخی از آنها هستیم، استراتژیها را توسعه داده و تمرکزمان را بر روی موارد جدیدتر بگذاریم اما این کار نباید موجب قطع و حذف استراتژیهای سابق شود. همهی موارد را همسو باهم پیش ببریم. بعنوان مثال اگر بازاریابی از طریق شبکههای اجتماعی جوابگوی نیاز ما نیست، در راستای آن سایر مصادیق بازاریابی مانند تبلیغات تلویزیونی را هم در پیش بگیریم.
۵. پایین بودن سطح همکاری:
در یک مجموعهي بازاریابی، تمام عوامل بایستی همسو و هم جهت با یکدیگر در این پروسه مشارکت داشته باشند. بعنوان مثال مسئول بازاریابی از طریق شبکههای اجتماعی بایستی از عملکرد مسئول سایت در این زمینه آگاه باشد و بالعکس. در این صورت میتوانند به شکل واحد یک مطلب را به مشتریان منتقل کرده و به اصطلاح، یکدیگر را ساپورت نمایند.
۶. عدم وجود وب سایت:
بسیاری از کسب و کارها از اهمیت وب سایت برای رشد و ارتقای کسب و کار خودشان غافل هستند. صرف تمرکز بر روی شبکههای اجتماعی برای شناساندن ماهیت وجودی کسب و کارمان به مشتریان، تاثیری چشمگیری در موفقیت کسب و کار ما نخواهد داشت. البته این بدان معنی نیست که شبکههای اجتماعی از درجه اهمیت پایینی برخوردارند؛ فقط بیانگر اهمیت وب سایت در دسترسی راحتتر کاربران داخلی و حتی خارجی به محصولات ما بصورت آنلاین میباشد.
۷. اشتباه در یافتن مخاطب هدف:
تقطهي اتکای هر کسب و کاری بر پایهی مشتریانش استوار است. شناخت صحیح از جامعهی هدف که همان مشتریان هستند، به ما در انتخاب و بکارگیری بهترین استراتژی بازاریابی کمک میکند. چرا که ما استراتژیهای بازاریابی خود را بر اساس جنسیت، سلیقه، شغل و سایر ویژگیهای شخصیتی جامعهی هدفمان طراحی میکنیم. بدون درنظر گرفتن این موارد و انتخاب نادرست جامعهی هدف مورد نیاز، کسب و کار ما نه تنها رشدی نخواهد یافت، بلکه شکست آن نیز حتمی خواهد بود.
۸. عدم تاکید بر ارزش برندمان:
در بازاریابی ذکر این نکته بسیار ضروری و مهم است که چرا ما نسبت به رقبایمان برتری داریم. بیان برتری ما از سایر رقبا و قبولاندن آن به جامعهی هدف، برگ برندهی ما در پیشرفت کسب و کارمان خواهد بود.
مقالات مرتبط: فرصتهای سرمایه گذاری
۹. عدم ارزیابی نتایج:
متاسفانه ارزیابی نتایج حاصل از عملکرد سابق، بدلیل وقتگیر بودن مورد پذیرش بسیاری از کسب و کارها نیست. اما نکتهی قابل تامل در این رابطه این است که بسیاری از ایدههای جدید از دل ایدههای سوخته و شکست خوردهی قدیمی بیرون میآیند. لذا بررسی استراتژیهای سابق و دلایل شکست و یا سقوط آنها، ما را به مسیر درست تری هدایت مینماید.
۱۰. کپی برداری:
هنگامی که در شروع یک کسب و کار هستیم و برای پیشبرد اهداف درون سازمانی و بازاریابی خود چشم به راه و مسیر رقبا داریم، نباید در شکست کسب و کارمان تردید داشته باشیم! الگو قراردادن کسب و کارهای موفق و مشابه، نکتهی قابل تحسینی است. اما کپی برداری مطلق از روند کاری و اجرایی آنان، کسب و کار ما را از حالت تعادل و اختصاصی بودن خارج مینماید. چرا که استراتژیهای درون سازمانی هر کسب و کار متفاوت و متناسب با چهارچوب داخلی و توانمندیهای تعبیه میشود.
کلام آخر
تاثیر بازاریابی بر فروش محصولات و توسعهی کسب و کار بر هیچکس پوشیده نیست. اما دقت در انتخاب استراتژیهای مناسب و بکارگیری آنها در جای درست خود، ضمن اینکه کلیدی است برای حل اشتباه مدیران بازاریابی، پل موفقیتی نیز در جهت دستیابی به اهداف درون سازمانی خواهد بود. البته این امر نیازمند تحقیق، تفکر و تصمیم درست میباشد. برای دریافت مشاوره با متخصصان سایت یوپرودمی با شماره ۰۹۱۲۰۸۹۶۲۸۹ در تماس باشید.