مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی، یک پروسهی تجزیه و تحلیل در رابطه با مسائل مهم درون سازمانی است. انجام این فرآیند تحلیل در حیطهی وظایف مدیران ارشد سازمان است که به نمایندگی از جانب مدیر اصلی صورت میگیرد. هدف از این اقدام، کنترل منابع خارج از سازمان میباشد. این فرآیند دربرگیرندهی مواردی همچون تعیین ماموریت، چشمانداز سازمان، داراییهای سازمان، برنامهریزیها و سیاستگذاری مربوطه است. تمام این موارد تحت لوای مدیریت استراتژیک، فعالیتهای سازمان را بصورت هدفمند به سمت هدف اصلی هدایت مینمایند.
با تکیه بر مدیریت استراتژیک میتوانیم به هدفگذاریهای بلندمدت، پیادهسازی اهداف و برنامهها، ارزیابی و کنترل استراتژیهای موجود بپردازیم. بر همین اساس نیز ارزیابی و شناسایی فرصتها و تهدیدات خارجی با توجه به نقاط قوت و ضعف داخلی امکان پذیر خواهد بود. همچنین برای خواندن مقالههای بیشتر در مورد استراتژی میتوانیم به صفحه بلاگ مراجعه کنید.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک:
در ابتدای امر، این دو مفهوم را میتوان همسو و منطبق با یکدیگر دانست. اما با دقت بیشتر درمییابیم که مدیریت استراتژیک مفهومی گستردهتر و دربرگیرندهی برنامهریزی استراتژیک است. به عبارتی دیگر، برنامهریزی استراتژیک فرآیندی است که هدف نهایی آن رسیدن سازمان به استراتژیهای تعبیه شده میباشد. این درحالی است که هدف مدیریت استراتژیک برنامه ریزی راهبردی میباشد؛ یعنی شامل مواردی مانند برنامهریزی، اجرا، نظارت بر اجرا، کنترل و… میباشد.
مدیریت استراتژیک به فعالیتها و عملکرد سازمان و کارکنان جهت میبخشد اما برنامهریزی استراتژیک یک بار و در طی یک دورهی مشخص انجام میشود. بنابراین پروسهی برنامهریزی مقطعی و پروسهی مدیریت مستمر میباشد.
مقالات مرتبط: ادغام رو به جلو چیست؟
اهمیت مدیریت استراتژیک:
با توجه به قابلیتها و امکاناتی که این مدیریت در اختیار سازمانها قرار میدهد، عدم استفاده از آن در فضای رقابتی و متغیر تجاری، کسب و کارما را با خطر شکست مواجه خواهد کرد. اگر خواهان رشد و پیشی گرفتن در چنین فضایی هستیم بایستی بتوانیم با پیشبینی شرایط آتی، بهترین برنامه را طراحی و اجرا نماییم. مدیریت استراتژیک با هدفگذاریهای دقیق و تجزیه و تحلیل موقعیت فعلی سازمان و شرایط رقابتی موجود میتواند موفقیت ما را تضمین نماید. از دیگر دلایل اهمیت مدیریت استراتژیک میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. عملکرد نوآورانه:
با تلفیق استراتژی و نوآوری میتوانیم راههای جدیدی را برای خروج از بحرانهای پیش آمده برنامهریزی و امتحان نماییم. استراتژیهای نوآورانهی ما با راهحلهای تجاری خلاقانهای که ارائه میدهند، تجربهی بهتر و دلچسبتری را برای مشتری رقم میزنند. اگر در زمان روبارویی با بحرانها بتوانیم به بهترین نحو از ترکیب استراتژی و نوآوری استفاده کنیم، امکان رشد بیشتر برایمان فراهم خواهد شد.
۲. افزایش سود شرکت:
از سری دلایل منطقی که مدیران اقدام به پیریزی و اجرای انواع استراتژی می نمایند، رشد و سوددهی شرکتشان است. یک مدیر خوب و برخوردار از تفکر استراتژیک بایستی بتواند سودها و زیانهای مالی را به بهترین شکل پیشبینی نماید.
۳. کسب پایداری:
زمانی از مدیریت استراتژیک موفق برخوردار خواهیم بود که برنامهریزیهای راهبردی ما به ایجاد ثبات و پایداری در بازار هدفمان بیانجامد.
۴. همراهی با تکامل تکنولوژی:
امروزه بیش از پیش کسب و کارها به سمت دیجیتالی شدن پیش میروند. طراحی ابزارهای دیجیتال در راستای بهبود اوضاع و کارآمدی کسب و کارها و همچنین کاهش هزینهها انجام میشود. در این انقلاب تکنولوژی، مدیران استراتژیک موفق بایستی بتوانند از فناوریهای نوین در برنامهریزیهای تجاریشان استفاده نمایند.
مقالات مرتبط: راههای کاهش ریسک
ارکان مدیریت استراتژیک:
۱. هدف گذاری:
پایه و اساس هر اقدامی، هدف گذاری مناسب است. در رابطه با مدیریت استراتژیک، مدیران بایستی بتوانند علاوه بر تعیین هدف استراتژیهای موردنظر، اهداف سازمان را نیز شناسایی و متناسب با آنها استراتژی خود را تنظیم نمایند.
۲. روابط:
روابط ایدهآل مهمترین فاکتور داخلی سازمان را تشکیل میدهد. تعیین استراتژی با مدیریت و اجرای برنامهها برعهدهی کارمندان سازمان است. لذا برخورداری از یک ارتباط قوی و دوستانه میان بخش مدیریت و کارکنان از الزامات محسوب میشود.
۳. اعتماد:
بدنهی روابط را اعتماد میسازد. اعتماد میان مدیران و کارکنان از رموز موفقیت سازمان است. وظیفهی برقراری فضای اعتمادی درون سازمان نیز برعهدهی بخش مدیریت منابع انسانی میباشد. این اعتماد بایستی دو سویه باشد؛ یعنی هم کارکنان بعنوان اعضای اجرایی استراتژی بایستی به برنامهریزی استراتژیک مدیران خود اعتماد نمایند. هم مدیران بایستی از اجرای دقیق و بی عیب و نقص برنامههای خود توسط تیم اجرایی مطمئن باشند.
۴. مسئولیت پذیری:
مدیران ارشد برای کسب موفقیت و دستیابی به اهداف سازمان بایستی نسبت به جنبههای مختلف برنامهریزی خود مسئولیت پذیر و پاسخگو باشند. سازمان تنها در این صورت است که میتواند به استراتژیهای تدوین شدهی خود دست یابد.
کلام آخر
مدیریت استراتژیک در سازمان تضمین کنندهی اهداف تعیین شده، استفادهی صحیح از منابع تحت اختیار داخلی و خارجی و حرکت سازمان در مسیر صحیح میباشد. همچنین با تکیه بر قابلیتهای آن میتوانیم به تجزیه و تحلیل شرایط بازار و درنظر گرفتن احتمالات بپردازیم. ضمن اینکه با شناخت نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان میتوانیم فرصتها و تهدیدها را به بهترین شکل شناسایی نماییم. برای دریافت مشاوره با متخصصان سایت یوپرودمی با شماره ۰۹۱۲۰۸۹۶۲۸۹ در تماس باشید.