ایدههای تجاری
ایدههای تجاری از مهمترین پیش نیازهای شکلگیری یک کسب و کار به حساب میآید. از موارد مهم در موفقیت یک کسب و کار، ارزیابی ایده و چگونگی پیشبرد آن و ایجاد کسب و کار است. همچنین برای خواندن مقالههای بیشتر در مورد تجارت میتوانیم به صفحه بلاگ مراجعه کنید.
مراحل شکلگیری ایدهی تجاری تا ایجاد کسب و کار:
در مسیر ایده تا اجرا، با ۵ گام مواجهیم. این موارد ماهیت غیر قابل انعطافی ندارد؛ بلکه بسته به کسب و کار و ایدههای مربوط به راهانداری آن، مواردی که بایستی به آن توجه کنیم و زمان توجه به آنها را تعیین مینماید.
گام اول ـ کشف و شناسایی و ارزیابی ایدهی اولیه:
برای شکلگیری ایدههای تجاری، ممکن است از منابع متفاوتی استفاده شود. فارغ از زمینههای شکلگیری ایده، ممکن است برای استفاده و اجرای این ایدهها از روشهای متفاوتی استفاده کنیم. این احتمال نیز وجود دارد که در خلال استفاده از هر یک از این روشها متوجه شویم اجرای ایدههای مدنظر ما برای ایجاد کسب و کار مناسب نبوده و نیازمند تغییر است.
از سری روشهای پیادهسازی ایدههای کسب و کار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. تیم اتاق فکر:
اتاق فکر کمیتهای متشکل از افراد خلاق برای ایدهپردازی کسب و کار است که در شکلگیری و توسعهی کسب و کار مهارت دارند. این تیم بعد از بررسی ایدههای موجود، درصورتی که آن را مناسب و ایدهآل بدانند، در جهت شکلگیری کسب و کار اقدام مینمایند.
مقالات مرتبط: روشهای پرداخت در تجارت بینالملل
۲. پردازش ایدهها:
در این روش به طبقهبندی ایدههای تجاری موجود میپردازیم. به این معنی که مزایا و معایب ایدههای خود را بررسی و تشریح میکنیم. ایدهی ما ممکن است در جهت رفع یک نیاز رفع نشده در سطح جامعه، یا ارائهي یک محصول با شکل جدید نسبت به مدلهای موجود در بازار، تولید یک محصول با کیفیت بهتر یا قیمت پایینتر و یا تولید محصولی با مزیت رقابتی بهتر نسبت به محصولات تولیدی رقبا باشد. با بررسی و طبقهبندی این موارد میتوانیم به ارائهی کالا یا خدماتی بپردازیم که منحصر به فرد است و افراد حاضرند برای آن به هر میزان که لازم است پول پرداخت نمایند.
۳. شناسایی مدلها یا سناریوهای کسب و کار:
مدل کسب و کار بیان کنندهی این مطلب است که کسب و کار قرار است در تولید یک محصول یا ارائهي یک خدمت چطور عمل نماید. سناریوی کسب و کار نیز پروسهای است که ضمن آن عناصر اصلی کسب و کار در کنار هم قرار گرفته، از تهیه و تدارک مواد اولیه آغاز و به تولید و فروش محصول نهایی منجر میشود.
۴. بررسی ایده و سناریوهای کسب و کار:
این بررسیها در ابتدا بایستی که بصورت غیر رسمی صورت بگیرد. بررسی غیر رسمی ممکن است تنها در حد تماس تلفنی با افراد مطلع باشد. ضمن این بررسیها به دنبال این موضوع هستیم که آیا ایدهی مدنظر ما دارای معنا و مفهوم و به بیان دیگر آیا شدنی است یا خیر. ضمن بررسیهای غیر رسمی ممکن است برخی از ایدهها حذف شوند.
در ادامه بایستی به انجام برخی بررسیهای رسمی ایدهها و سناریوهای مدنظرمان بپردازیم. در ارزیابی رسمی ایدهها، سناریوها و مدلهای مختلف کسب و کار، میتوانیم از مطالعات مقدماتی، امکان سنجی، تحقیقات بازار و مطالعات بازاریابی استفاده کنیم. این جنبه از بررسی نیز ممکن است به حذف برخی از مدلها، ایدهها و سناریوهای موجود منتهی شود.
گام دوم ـ بررسی و ارزیابی ایده، سناریو و مدل:
در این مرحله نیز از گزینههای پیش رو استفاده میکنیم:
۱. پالایش بیشتر سناریوها و مدلها کسب و کار:
ضمن بررسیهای رسمی که در مرحلهی قبل انجام دادیم، اطلاعاتی را بدست آوردیم که میتوانیم در این مرحله با تکیه بر آنها پالایش و بررسیهای بیشتر و عمیقتری را انجام دهیم.
۲. مطالعات امکانسنجی:
این سبک از مطالعات یک ارزیابی جامع و تفصیلی از جنبههای مختلف بازار، عملیات و مسائل مدیریت و مالی است.
ما بعد از انجام مطالعات امکانسنجی، نیازمند بررسی و تحلیل نتایج حاصل از آن هستیم. در تحلیل این مطالعات به بررسی صحت و جامعیت آن میپردازیم. بررسی میکنیم که آیا به تمام سوالات و مجهولات ذهنی ما پاسخ داده است یا خیر. بررسی نتایج حاصل از مطالعات امکان سنجی، پیش درآمدی بر گام سوم خواهد بود.
گام سوم ـ تصمیم به اجرا یا عدم اجرا:
این مرحله مهمترین گام در کل فرآیند ایجاد و توسعهی کسب و کار است. ما تنها یک بار قدم در مسیر ایجاد کسب و کار میگذاریم و برگشت از آن دشوار خواهد بود. اگر مجهولیات، دغدغهها و محدودیتهای پیش روی پروژهی کسب و کار را حل نکرده باشیم، نباید اقدام به اجرای پروژه نماییم.
در این راستا ممکن است با اختلاف نظر بین اعضای کمیتهی مشورتی یا همان تیم اتاق فکر مواجه شویم؛ یعنی برخی معتقد به جلوگیری از پیشروی پروژه و برخی دیگر اعتقاد به عملی کردن ایدهها و سناریوهای چیده شده داشته باشند. این مسئله کاملا قابل پیش بینی است و بهتر این است که طرفین از موضع خود تا حدی عقب نشینی کرده و تصمیم گیری را برعهدهی افراد ممتنع بگذارند.
در اجرای پروژهی کسب و کار، عامل مهم دیگر تعهد به اجراست. یعنی افراد بایستی نسبت به اجرای سناریوهای از پیش تعیین شده متعهد باشند. این موضوع را نیز بایستی مدنظر قرار دهیم، برخلاف آنچه که افراد تصور میکنند، راهاندازی یک کسب و کار نیازمند صرف وقت و تلاش زیاد است.
مقالات مرتبط: اسرار تجاری
گام چهارم ـ طراحی استراتژی کسب و کار:
اگر بعد از بررسیهای صورت گرفته، تصمیم بر اجرا و راهاندازی کسب و کار گرفتیم، نیازمند طراحی و آمادهسازی استراتژی کسب و کار خواهیم بود. این استراتژی یک طرح اولیه از کلیت جریان کسب و کار است که مسیر را روشن و مشخص میسازد. معمولا کسب و کارها به دلیل عدم پیریزی استراتژی مناسب برای خود، دچار شکست و مشکلات فراوان میشوند. در ضمن طراحی استراتژی کسب و کار بایستی بدانیم که در مسیر با مشکلات پیشبینی نشدهای مواجه خواهیم شد اما پایبندی و استمرار ما در مسیر این استراتژی رمز موفقیت و عبور از بحرانهای پیشبینی نشده خواهد بود.
گام پنجم ـ عملیات کسب و کار:
از این مرحله به بعد کسب و کار به طور جدی و رسمی شروع شده و حفظ و ادامهی آن نیازمند توجه و رسیدگی مداوم ماست. عملیات اجرایی کسب و کار از پی ریزی آن و ایدهپردازی سنگینتر و شوارتر است و به مهارتهای مدیریت عمیق نیازدارد. لذا هر فردی که ایدهپرداز خوبی است لزوما نمیتوان در حوزهی مدیریت کسب وکار نیز ایده آل باشد.
ایدههای تجاری:
۱. مقیاس پذیری:
یکی از مهمترین ویژگیهای یک ایده تجاری خوب، مقیاس پذیر بودن آن است. مقیاس پذیری به کسب و کارها این اجازه را میدهد که در جایگاه خود به سرعت رشد کنند. مثلا یک مدل کسب و کار به ما این امکان را میدهد که با گذشت زمان، سود و درآمد خود را بدون هیچ هزینه اضافی چند برابر کنیم. اگر ایده کسب و کار فوق العادهای داشته باشیم که با گذشت زمان مقیاس پذیر نباشد کسب و کار ما رشد نمیکند.
یک شرکت خودروسازی فرضی را در نظر میگیریم. اگر این شرکت بخواهد میزان تولید خودروهای خود را دو برابر کند باید کارخانههای جدیدی بسازد. بعلاوه تجهیزات خط تولید، به پرسنل جدید تولید و فروش هم نیاز خواهد داشت که زمان و هزینههای زیادی را به شرکت تحمیل خواهند کرد. اما شرکتهای جدید در دنیای تکنولوژی برای دو برابر شدن تعداد مشتریان، زمان و هزینه بسیار کمتری نیاز دارند. پس میتوانند به راحتی و به سرعت رشد کنند.
۲. حل کردن یک مشکل:
همه ایدههای عالی از این واقعیت سرچشمه می گیرند که به حل مسائل به روشی منحصر به فرد بپردازند تا مشکلات مشتریان را حل کنند. یکی از نمونههای عالی کسب و کارها که مشکل را حل میکند اوبر یا اسنپ است. این سازمانها به عنوان یک واسط بین مسافران و رانندهها با اشارهي یک دکمه کمک کرده است.
۳. وجود بازار بالقوه یا ایجاد بازار جدید:
اگر از قبل بازاری مستعد برای کسب و کار ما وجود داشته باشد به راحتی میتوانیم در آن ورود پیدا کنیم. داشتن بازار بالقوه میتواند ما را برای ورود هوشمندانه آماده کند. ما میبایست بر بازار جدید تسلط داشته باشیم و با پرکردن خلاءهای موجود، با محصولی جدید و خلاقانه وارد بازار کار جدید شویم. نمونه بارز در این زمینه اپل است. با اینکه قبل از آیپد تبلتهای دیجیتال کمی وجود داشت، اما اپل به سرعت کمبودهای موجود در بازار را پر کرد و با رفع آنها آیپد را امروزه به یک نام آشنا تبدیل کرد.
۴. انتخاب بازاری با رقابت کمتر:
هرچه قدر ایدههای ما منحصر به فردتر و خلاقانه تر باشد، رقابت کمتری در بازار پیدا میکنیم. یک ایده منحصر به فرد به ما کمک میکند تا با امتیاز ویژه وارد بازار شویم و سود بیشتری کسب کنیم.
۵. پتانسیل رشد بازار:
افرادی که به دنبال ایدههای تجاری سودآور هستند باید مطمئن شوند که وارد بازار راکد نمیشوند. اما بازارها میتوانند چرخههای اوج را طی کنند. ورود به بازاری که روند نزولی دارد، به اعتبار و کسب و کار ما لطمه وارد می کند. یک راه عالی برای تجزیه و تحلیل عملکرد بازار، بررسی بازار و دادههاست.
۶. پایداری:
ایدههای تجاری برتر همیشه در بلندمدت پایدار هستند. برای پایدار کردن ایده کسب و کار ما به وجود منابع حمایت کننده که موجب پایداری ایده ما میشود نیاز دارد. ضمن اینکه بدون چشمانداز و دورنما نمیتوان یک ایده پایدار داشت. پس چشم انداز و هدفگذاری یک رکن اساسی است.
۷. سودآوری:
ایدههای تجاری برتر همیشه سود آورتر هستند. برای مطمئن شدن از داشتن ایده تجاری سود آور اطمینان پیداکنیم که یک پیش بینی مالی از کسب و کار انجام می دهیم. اگر سرمایه گذاریها و منابع کافی نیست باید مطمئن شویم که ایده کسب و کار ما قادر به جذب سرمایه میباشد.
۸. مدیریت صحیح:
ایدههای تجاری موفق همیشه با مدیریت شروع میشوند. کارآفرینان با ایده های تجاری باید مهارتهای مدیریتی مناسبی داشته باشند تا مطمئن شوند که زمان و منابع مالی هدر نمیرود. با وجود چند کارمند کسب و کار ما اگر بخواهد در مسیر برنده باقی بماند به مدیریت مناسب نیاز دارد.
۹. شناسایی خطرات برای نظارت و کاهش آنها:
آینده هر کسب و کاری نامشخص است و تحت تاثیر عوامل زیادی قرار دارد. نکته کلیدی این است که موانع و خطرات در سرمایه گذاری را شناسایی کنیم و همیشه در جهت اجتناب یا کاهش آنها برای جلوگیری از زیان تلاش کنیم. هر چه خطرات و موانع بیشتری را شناسایی کنیم راهبردهای بیشتری برای مبارزه با آنها در اختیار داریم.
۱۰. منحصر به فرد:
همه ایدههای برتر در جهان یک وجه اشتراک دارند و این منحصر به فرد بودن آنها بود که کمک کرد تا به پیشگامان صنعتی تبدیل شوند. با گذشت زمان بسیاری از شرکتها با تکرار کردن این ایدهها تلاش بر رسیدن به جایگاه آنها را داشتند اما موفق نشدند.
برای تبدیل شدن یک ایده به ایده برتر، ایده کسب و کار باید متفاوت از ایدههای موجود باشد. ایده کسب و کار ما باید منحصر به فرد باشد و نتواند توسط مشاغل موجود در بازار تکرار شود. این به کسب و کار ما کمک میکند که برجسته شود و مصرف کنندگان میتوانند به راحتی با تجارت ما ارتباط برقرار کنند. برای رسیدن به ایده مناسب ممکن است به سراغ هر ایده بروید اما به این نکته توجه کنیم که یک ایده مناسب با تحقیق و مطالعه و تجربه بدست میآید.
کلام آخر
در فرآیند کارآفرینی، ایده پلی است بین نیازها و محصولات جدید. کارآفرینان همیشه براساس بررسی وضعیت و تشخیص نیازها و مشکلات و روشهای بهتر انجام کار به دنبال ایجاد محصولات جدید از روش ایدههای کارآفرینانه هستند. ایدهی ما زمانی میتواند نتیجه دهد و در بازار تحول ایجاد کند که راه حلی که ارائه می دهد، به راحتی قابل استفاده باشد و پیچیدگی زیادی برای مشتری نداشته باشد. در نتیجه ایدهی خوب ایدهای است که دغدغهی اصلی ایده پرداز باشد و حاضر باشد برای آن سالها وقت صرف کند. در راه تبدیل ایده به محصول، مشکلات طاقت فرسا را تحمل کند و بعد از شکستهای متعدد دست از اجرایی شدن آن برندارد تا وقتی که به موفقیت برسد. راهاندازی کسب و کار، از ایده گرفته تا اجرا نیازمند استمرار و طی مراحل دقیق و منطقی است. با کمک پنچ گامی که در بالا بیان شد میتوانیم کسب و کار دلخواه خودمان را از یک ایدهی اولیه آغاز و به سرانجام برسانیم. برای دریافت مشاوره با متخصصان سایت یوپرودمی با شماره ۰۹۱۲۰۸۹۶۲۸۹ در تماس باشید.